Biography

زندگی‌نامه

photo: گلاره کیازند

عباس کیارستمی فیلمساز ایرانی به عقیده بسیاری بهترین کارگردانی است که جهان تاکنون به خود دیده، و آثار او الهام‌بخش چند نسل از دانشجویان جوان و کارگردانان بلندپرواز بوده است. کیارستمی به واسطه شاهکارهای شاعرانه خود، موجودیت و هستی را با چنان مهارت خیره‌کننده ای به بوته آزمایش گذاشت که از محدودیت‌های سینما فراتر رفت.

کیارستمی در سال ۱۳۱۹ شمسی در تهران چشم به جهان گشود و از همان سنین پایین به هنر علاقه نشان داد. او در ۱۸ سالگی در یک مسابقه نقاشی مقام اول را به دست آورد و در نهایت در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد. کیارستمی کارش را با ورود به دنیای تبلیغات، طراحی پوسترهای تبلیغاتی و ساخت آگهی‌های بازرگانی آغاز کرد. در سال ۱۳۴۹ وقتی موج نو در سینمای ایران به راه افتاد، با ابراهیم فروزش همکاری کرد تا یک شاخه سینمایی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راه اندازی کند.

کیارستمی به کمک این موسسه، اولین کار سینمایی خود را که یک فیلم کوتاه ده دقیقه‌ای به نام نان و کوچه بود، ساخت. این فیلم که در سال ۱۳۴۹ به نمایش درآمد، برداشتی فوق‌العاده از روانشناسی کودک بود (که در فیلم‌های بعدی او هم تکرار شد) با شاخص‌هایی از سبک نئورئالیسم که از لحاظ هنری با آنچه آن زمان عرف سینما بود تفاوت‌هایی داشت. کیارستمی درباره این فیلم گفت: نان و کوچه اولین تجربه من در سینما بود و باید بگویم خیلی تجربه سختی بود. باید با بچه های خیلی کوچک، یک سگ و تیم تولیدی ناشی و تازه‌کار کار می کردم به استثنای فیلمبردار که آن هم تمام مدت شکایت می‌کرد و غر می‌زد، چون من عرف‌های فیلمسازی را که او به آنها عادت کرده بود، رعایت نمی‌کردم.

این فیلمساز مطرح کمی بعد در سال ۱۳۵۳ اولین فیلم بلند و تحسین شده خود به نام مسافر را ساخت که حتی پس از پایان فعالیت هنریش هم یکی از بهترین آثارش محسوب می‌شد. این فیلم روایت‌گر داستان پسر جوانی است که با فرار به فانتزی فوتبال با خفقانی که در خانه با آن روبه روست کنار می‌آید. کیارستمی تا قبل از آن که شاهکار سال ۱۳۵۶ خود به نام گزارش را بسازد، چند فیلم کوتاه مثل منم می‌تونم و رنگ‌ها را ساخت. گزارش با روایت داستان زندگی آشفته یک کارمند اداره دارایی، سوالاتی را درباره فساد شغلی و مشکلات شخصی مطرح کرد. این آثار هنرمندانه چون مدرکی غیرقابل انکار از رسیدن این فیلمساز جوان و آینده‌دار به قله‌های موفقیت خبر می‌دادند. 

دهه‌های ۶۰ و ۷۰ شمسی بدون شک درخشان‌ترین دوران حرفه کیارستمی به عنوان یک کارگردان بود: سه گانه کروکر شامل فیلم‌های خانه دوست کجاست؟ (۱۳۶۶)، زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۱) و زیر درختان زیتون (۱۳۷۳) سرشار است از دستاوردهای هنری خارق‌العاده. تصویری که کیارستمی در فیلم خانه دوست کجاست؟ از معصومیت کودکانه ترسیم می‌کند و تبدیل مساله‌ای پیش پا افتاده به مقوله‌ای عمیق در این فیلم آنقدر خاص است که تا زمانی که به یاد داشته باشیم دوستی به چه معناست کهنه نخواهد شد. در دو قسمت بعدی این سه گانه، کیارستمی مرزهای بین داستان و واقعیت را از بین می‌برد تا حقایق اساسی درباره روند فیلمسازی را مورد ارزیابی ماوراءالطبیعی قرار دهد.

اگر کارنامه فیلم‌شناسی کیارستمی را به صورت کلی در نظر بگیریم، دهه ۱۹۹۰ میلادی به دلیل ساخت سه شاهکار سینمایی فوق‌العاده (به استثناء سه گانه کروکر) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این فیلمساز ایرانی با ساخت فیلم کلوز-آپ در سال ۱۳۶۹ شمسی به شهرت جهانی رسید و تحسین فیلمسازان پیشگام از جمله ژان لوک گدار، مارتین اسکورسیزی و ورنر هرستوک را برانگیخت. کیارستمی در این فیلم به موانعی که حقیقت را از دنیای واقعی فیلتر می‌کنند حمله کرد و خطرات سینمادوستی نفس‌گرایانه را در یک قاب انسانی به تصویر درآورد. یکی دیگر از فیلم‌های جذاب از آن دوره فیلم طعم گیلاس است که با انتقاد تند راجر ایبرت خبرنگار و فیلمنامه نویس مشهور آمریکایی روبه رو شد اما نخل طلای جشنواره کن را برد. زمان نشان داد ایبرت اشتباه می‌کرد چون مخاطبان جدید همچنان با داستان ساده کیارستمی درباره مردی که در جست‌وجوی مرگ است، ارتباط برقرار می‌کنند.

ایبرت گفته بود سبک کیارستمی متظاهرانه است. طعم گیلاس ارزش دیدن ندارد؛ این فیلم مثل یک سخنرانی یک‌نواخت و بی‌روح است که ما فقط می‌توانیم آن را به عنوان یک فیلم تجربه کنیم نه چیزی بیشتر.

فیلم باد ما را با خود خواهد برد (۱۳۷۸) پایانی بود بر دهه‌ای پرماجرا که در آن کیارستمی توانست جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان زنده جهان تثبیت کند. یک سال بعد او جایزه آکیرا کوروساوا برای یک عمر دستاورد هنری در جهان سینما را دریافت کرد. کیارستمی پس از آن با ساخت شاهکارهایی چون ده، شیرین و غیره به تقویت کارنامه هنری خود ادامه دارد و به ما ثابت کرد کارگردانان صاحب سبک در قرن بیست و یکم منقرض نشده‌اند. آثار کیارستمی تا همین پایان قدرت شاعرانه خود را حفظ کردند، فیلم کپی برابر اصل (۱۳۸۹) گواهی بر این مدعاست. این فیلم با بازی ژولیت بینوش و ویلیام شیمل تعمقی پیچیده بر ماهیت نمایشی عشق ارائه داد.

کیارستمی در سال ۱۳۹۵ بیمار شد و بعد از چندین اشتباه پزشکی در تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۵ درگذشت و این خبر جهان را به شوک و ماتم فرو برد. درگذشت او، مرگ یک نماد ملی و بین‌المللی بود؛ کسی که به مردم درباره آینده سینما امید می‌داد. کیارستمی جهان سینما را تغییر داد، او در عوض نسخه خشک و انعطاف ناپذیر هالیوودی، سینما را تازه کرد و بعد انسانی به آن بخشید. آخرین فیلم کارنامه این کارگردان، یک شاهکار تجربی به نام ۲۴ فریم بود که در سال ۱۳۹۶ و پس از مرگش اکران شد. این فیلم به زیبایی هر چه تمام‌تر دغدغه تمام عمر کیارستمی درباره مرگ، زمان، طبیعت و خلق شعر بصری از طریق عکاسی را در خود خلاصه می‌کند.

هنگامی که از او در یک مصاحبه درباره نقش شعر در کارش و اثر شعر در ماندگاری کارش سوال شد، کیارستمی جواب داد: "من احساس می‌کنم سینمای شاعرانه سینمایی ماندگارتر از سینمای داستان‌گو خواهد بود. در کتابخانه خانه من کتاب‌های داستانی نو و دست‌نخورده به نظر می‌رسند، چون من فقط یک بار آنها را می‌خوانم و کنار می‌گذاریم. ولی شیرازه کتاب‌های شعرم در اطراف خانه دارند از هم باز می‌شوند، چون من بارها و بارها آنها را خوانده و می‌خوانم. شعر همیشه از شما می‌گریزد - خیلی دشوار است که آن را به درستی درک کنید، و هر بار که آنرا می‌خوانید، با توجه به شرایط شما، درک متفاوتی از آن دارید."

(منبع : نشریه فار اوت، با اصلاحات و استفاده از ترجمه ایرنا)

تمام حقوق برای بنیاد کیارستمی محفوظ است © 2023 The Kiarostami Foundation. All rights reserved.